مدتها پیش کلاس زبان یک درسی بود; ترس و فوبیا ،معلمم شروع کرد به پرسیدن از ترسهایمان به من که رسید ناخودآگاه گفتم از موقعی می ترسم که دیگر دلیلی برای شادی نداشته باشم.این روزها از خواب که بیدار میشوم هیچ دلیلی برای شادی پیدا نمیکنم .امروز خبر تصادف توی کردستان تیر خلاص بود برایم انگار، نفسم بالا نمی آید از این حجم غم.
چهارشنبه بیستم تیر ۱۳۹۷ | | فروغ |
لینک های مهم
نوشتههای پیشین
شهریور ۱۴۰۲
تیر ۱۴۰۲
اردیبهشت ۱۴۰۲
فروردین ۱۴۰۲
اسفند ۱۴۰۱
بهمن ۱۴۰۱
دی ۱۴۰۱
شهریور ۱۴۰۱
مرداد ۱۴۰۱
تیر ۱۴۰۱
خرداد ۱۴۰۱
اردیبهشت ۱۴۰۱
فروردین ۱۴۰۱
اسفند ۱۴۰۰
بهمن ۱۴۰۰
دی ۱۴۰۰
آذر ۱۴۰۰
مرداد ۱۴۰۰
بهمن ۱۳۹۹
دی ۱۳۹۹
آذر ۱۳۹۹
مهر ۱۳۹۹
شهریور ۱۳۹۹
مرداد ۱۳۹۹
تیر ۱۳۹۹
اردیبهشت ۱۳۹۹
فروردین ۱۳۹۹
دی ۱۳۹۸
آذر ۱۳۹۸
آبان ۱۳۹۸
مهر ۱۳۹۸
شهریور ۱۳۹۸
مرداد ۱۳۹۸
تیر ۱۳۹۸
خرداد ۱۳۹۸
اسفند ۱۳۹۷
آرشيو
تیر ۱۴۰۲
اردیبهشت ۱۴۰۲
فروردین ۱۴۰۲
اسفند ۱۴۰۱
بهمن ۱۴۰۱
دی ۱۴۰۱
شهریور ۱۴۰۱
مرداد ۱۴۰۱
تیر ۱۴۰۱
خرداد ۱۴۰۱
اردیبهشت ۱۴۰۱
فروردین ۱۴۰۱
اسفند ۱۴۰۰
بهمن ۱۴۰۰
دی ۱۴۰۰
آذر ۱۴۰۰
مرداد ۱۴۰۰
بهمن ۱۳۹۹
دی ۱۳۹۹
آذر ۱۳۹۹
مهر ۱۳۹۹
شهریور ۱۳۹۹
مرداد ۱۳۹۹
تیر ۱۳۹۹
اردیبهشت ۱۳۹۹
فروردین ۱۳۹۹
دی ۱۳۹۸
آذر ۱۳۹۸
آبان ۱۳۹۸
مهر ۱۳۹۸
شهریور ۱۳۹۸
مرداد ۱۳۹۸
تیر ۱۳۹۸
خرداد ۱۳۹۸
اسفند ۱۳۹۷
آرشيو
کد