دشت های دور

امشب از کسی میخواهم یاری ام دهد که بار بیش هم به دادم رسید.به دادم برس یا علی بن موسی الرضا با چشمانی خیس همین را ازت میخواهم .فردا را برایم روشن کن

دوشنبه بیست و هشتم مرداد ۱۳۹۸ |  | فروغ | 

شجاعت، مفهوم مسخره این روزهای من شده. انگار هزار و یک شمع نیم سوخته ام،هزار آرزوی عبث، هزار ساختمان نیمه کاره، ناتمامم، بی قرارم، صفر پشت اعدادم ...تمام این بی قراری هایم و هنوز ادعای شجاعت پوشالی دارم که نه من میتوانم، من این زندگی کوفتی را می کِشم تا حد آخرش. من من من ... خدایا من بریده ام، من حد آخر کِش م، دیگر بیشتر از این زندگی م مجال مدارا ندارد. 

خدایا من هرروز به امید آن خبرم. خدایا من هرروز به امید توام. 

فقط خواستم بدانی امیدم دارد ناامید می‌شود.حالم همه ی بداحوالی هاست.

فقط خواستم بدانی،نقطه.

شنبه بیست و ششم مرداد ۱۳۹۸ |  | فروغ | 

آنقدر سرم درد میکند که میخواهم یکی با یک چیزی بیاید از پیشانی بشکافدش ببیند آن تو چه خبر است؛گرچه حدس زدنش کار سختی نیست، فکر، فکر، فکرهای مسموم . کاش ماموران شهرداری بیایند این آت و آشغال هارا از تو کله ام ببرند برای بازیافت یا نه به درد بازیافت هم نمیخورد.ببرند بسوزانند، راحت شوم.

فکر مسموم امروز:اگر فردا جوابش نیاید چه؟ چه کند؟ چه کنم؟ چه کنیم؟؟؟؟؟؟؟ 

 

 

پنجشنبه هفدهم مرداد ۱۳۹۸ |  | فروغ | 

منگم منگم منگم منگم منگم 

اگر راهی که میروم اشتباه باشد چه ؟ اشتباه باشد چه؟ اشتباه باشد چه؟

دوشنبه چهاردهم مرداد ۱۳۹۸ |  | فروغ | 

نشسته ام پشت میز در سرکار، کمرم درد وحشتناکی دارد دلم دارد ساز جداگانه میزند، زانو هایم عین آن است که انگار ار قسمت کشکک دارد بند بند شود، سرم پر است از فکرهای عجیب و غریب . درد امانم را بریده ، فکرهایم را پریشان تر کرده..

ژلوفن را آرام از توی جلدش در میاورم و می اندازم بالا تا فکرهایم لااقل آرام بگیرد. 

شنبه دوازدهم مرداد ۱۳۹۸ |  | فروغ | 

رهایش میکنم و رها میشوم حتی نه به امید آنکه من این رشته محبت؟ مسخره را پاره میکنم که شاید یک زمانی گره بخورد نه,حتی برای وصل دوباره نه.

رهایش میکنم,این رشته ی تار مو را پاره میکنم تا یادم باشد خیلی از آدمها ارزشش را ندارند ارزش آنکه برایشان خودت نباشی حتی,که ساده بگیری همه چی را ,ساده بگیری که فکر کنند پس در بازی مسخره ی کی بالاتر است کی پایین تر خیال خام کند که آنها بالاترند.

خسته ترم از آنکه حتی بخواهم در بازی کودکانه شان رقیب خیالی شان باشم.

به سلامت.نقطه

جمعه یازدهم مرداد ۱۳۹۸ |  | فروغ | 

باید کاری کنم,باید برای زندگی ام کاری کنم.زندگی ام شنا بلد نیست...دارد در اقیانوس غم غرق میشود.

 

جمعه یازدهم مرداد ۱۳۹۸ |  | فروغ | 
لینک های مهم
نوشته‌های پیشین
کد
شمارنده

دریافت کد تاریخ شمسی

طراحی شده توسط بلک تم