دشت های دور

 ?????Is there any possibility that might be a light at the end of this scary tunnel

 

یکشنبه بیست و یکم مرداد ۱۳۹۷ |  | فروغ | 

.....

 

غم هرروز چهره جدیدی از خود به نمایش میگذارد برایمان.دیگر هر حرفی بیهوده ست،واژه کِی به کار غم آمده که این بار دومش باشد.

دیگر اما اشکم سرازیر نمی شود نه اینکه نخواهم ،نمی توانم، تمام اقیانوس هارا من بارها گریسته ام ،دیگر خالی ام از هرگونه حس.

جمعه نوزدهم مرداد ۱۳۹۷ |  | فروغ | 
 دراین که در هیچ کاری گشایشی نمی شود چه دلیلی ست؟؟؟

جمعه دوازدهم مرداد ۱۳۹۷ |  | فروغ | 
امروز رفتیم یک خانه دیدیم ورای تمام تصوراتمان از یک خانه ایده آل، تنها مشکلش این بود که صد و پنجاه میلیون تومان وجه رایج مملکت با موجودی ما تفاوت داشت.خانه کم کم پانزده شانزده داشت،طبقه سوم بود بدون آسانسور ولی به قدری زیبا بود که فقط دوست داشتم در راهرو اش همینطور بروم بالا و پایین اصلا هم کاری به آن نداشته باشم که آسانسور را چند ماه دیگر میخواهند کار بگذارند،من در راهرو اش مثل بقیه خانه های زشت نفس کم نمی آوردم ،اتفاقا اکسیژن بیشتری بود برایم.

خانه به حدی زیبا بود که از زیبایی اش از درون گریستم که چرا از این همین خانه ی بی قواره، این زیبا نمیتواند سهم ما باشد.

پولمان به خانه که نرسید رفتیم با نانیچ آبمیوه خوردیم برگشتیم ،بدمزه ترین آب پرتقال و تیرامیسوی کهشکان راه شیری را.

پنجشنبه یازدهم مرداد ۱۳۹۷ |  | فروغ | 
یک مرضی دارم که فکر میکنم اگر در آنِ واحد چند خواسته و آرزو داشته باشم، قطعا فقط یکی اش محقق خواهد شد.همین الان چندین آرزوی ریز و درشت دارم ،ولی وقتی اهم و فی الاهم میکنم میبینم رفتن دنی و درست شدن کارش ارجحیت دارد حتی بر خانه ای که میخواهیم .

بعد از کنکور ارشد هم،بین قبول شدن خودم و رفتن دنی ،رفتن دنی را خواستم که نشد و خب طبیعتاٌ طبق فرمول کذایی خودم ارشد قبول شدم.

ولی این بار دیگر بار آخر است اگر نرود و نشود از هم میپاشد، میشناسمش .از این دنیا که هیچ چیزش به من نرسیده،فعل حال خواهان یک آرزو ام. فقط یکی..

میدانم که کسی اینجا را نمیخواند، ولی میشود اگر گذرت افتاد تویی که داری این را میخوانی برای دنی آرزو کنی که بشود و برود و بگیرد فاند لعنتی را؟

شنبه ششم مرداد ۱۳۹۷ |  | فروغ | 
لینک های مهم
نوشته‌های پیشین
کد
شمارنده

دریافت کد تاریخ شمسی

طراحی شده توسط بلک تم